8. در حالی که ستاد استقرار فرآیندهای مطلوب با ریاست قائم مقام بنیاد وجود دارد ، مأموریت تهیه طرح اجرایی استقرار فرآیندهای مطلوب و نظارت بر اجراء به موقع آن چه معنی دارد؟

توضیحاً :باز مهندسی فرآیندها به زور و جبر و تبلیغات هم هنوز به تأیید معاونتها و مدیران نرسیده و معماری سازمانی و ابلاغ ساختار و وضعیت نیروی انسانی با چالشی بزرگ مواجه است. از سوی دیگر ، مگر ستاد استقرار تا کنون فاقد طرح اجرایی بوده و ناظر نداشته که حالا خود شان می خواهند برای آن طرح اجرایی و نظارتی بدهند.

9. با توجه به توضیحات بالا چگونه این ستاد می تواند ساختار سازمانی منطبق بر فرآیندهای بهبود یافته را تدوین کند؟

10.    آیا فکر می کنند تجربه شورای تحول و کمیته های آن و سپس مرکز نوسازی و کار گروه های آن موفق بوده که حالا ستادی را تعریف می کنید که برای هر یک از مأموریت های آن می بایست یک کمیته تخصصی تشکیل داد؟

11.    اگرچه در سطح سازمان اعتقاد بر این است که پرسنل با استعداد و نخبه درون سازمانی به اندازه وفور وجود دارد و تهیه نرم افزارهای کاربردی مورد نیاز فرآیندها و راه اندازی آنها به دست همین پرسنل خدوم امکان پذیر است ولی تا کنون چه حمایت ، پشتیبانی و تشویقی صورت گرفته که انتظار داشته باشند ، این مهم به دست توانای آنها تحقق یابد؟

توضیحاً: در سازمانهای بنیاد شهید و بنیاد جانبازان ، در خصوص برنامه نویسی و تولید ، پشتیبانی و نگهداری نرم افزار های کاربردی اقدامات خوبی صورت گرفته بود ولی با ورود مدیران هم فکر و هم سو ، متأسفانه این اقدامات و کادر سازی ها بدون استفاده ماند و اغلب آن هزینه ها بر باد رفت و پرسنل آن یا تبعید شدند و یا آواره شدند ولی چون تولید انگیزه داشتند ، توانستند در کوران حوادث خود را حفظ کنند و تخصص و تجربیات خود را مشق کرده و به روز برسانند تا انشاء ا... در زمان مقتضی به کار گرفته شوند.

12.    در بند 5  مأموریت ها به ارزیابی ، تداوم آموزش و آماده سازی نیروی انسانی بر اساس نیازمندی های استقرار فرآیندها و سازماندهی کارکنان در ساختار جدید اشاره شده است ،و این در حالی است که مرکز نوسازی و تحول اداری که زیر نظر ریاست سازمان و شورای تحول اداری فعالیت می کند و وظیفه باز مهندسی فرآیندها و ایجاد ساختار را بر عهده دارد و می بایست با توجه به مباحث مطروحه در این زمینه ، نیازهای پیش بینی شده و نیازهای آتی ، طرح و برنامه های فرهنگ سازی و آموزشی مورد نیاز را ارائه و نظارت کند نیز وجود دارد . بنابر این آیا این مرکز منحل شده یا علاوه بر ریاست سازمان و شورای تحول اداری ، باید به ستاد راهبری نیز پاسخ گو باشد و زیر نظر آن فعالیت کند؟

توضیحاً : از سیستمهای کهنه مدیریتی ،تعدد مراکز تصمیم گیری و مدیریتی است و از اهداف باز مهندسی نیز کوتاه کردن هرم سازمانی است و به نظر می رسد ریاست سازمان برای رسیدن به اهداف خود دچار تناقض شده و از یک سو سطوح مدیریتی را کاهش می دهد و از سوی دیگر به تعداد مراکز تصمیم گیری اضافه می کند.در این میان واحد آموزش زیر نظر مدیریت منابع انسانی و مرکز نوسازی بلاتکلیف مانده اند .

13.     آیا مأموریت های بند 6 ، 7 و 8 چیزی جز تکرار مأموریت های معاونت توسعه مدیریت و امور مجلس و روابط عمومی نیست؟       

 توضیحاً: اگرچه این مأموریت ها در واحدهای ذکر شده به درستی انجام نمی شود و نیاز به اصلاح فرآیند و ساختار و حتی مدیریت دارند ،ولی اینگونه برخوردها باعث افزایش آقا بالاسر می شود ، نه اصلاح و بازنگری. چرا که اگر قصد تحول وجود دارد باید با آسیب شناسی به رفع مشکل پرداخته شود و اگرچه رؤسای آن دو واحد با سفارش به سر کار آمده اند ولی ظاهر آنها نشان می دهد که از جنس خدا ترسها و معتقدین به انقلاب هستند و اگر به ایشان گفته که کارآمد نیستند ، بعید است که نپذیرند و نروند و بخواهند مقاومت کنند . مگر آنکه مسئله دیگری پشت سر آنها وجود داشته باشد که تحلیل آن ورود به بعضی حریم ها و عبور از خط قرمزها است.         

در بخش ابلاغیه به بسیاری از پرسشها پاسخ داده شده و به همه دست اندر کاران ابلاغ شده که با ستاد هماهنگی کنند و ستاد هم پیشنهادهای رسیده را بررسی کند و این به آن معنی است که همه علاوه بر هماهنگی با ریاست سازمان و شورای تحول اداری و معاونتها ، با ستاد راهبری که باز خود آنها هستند نیز هماهنگ باشند تا از انجام اقدامات موازی جلوگیری شود. پس مراکز مدیریتی و رهبری و راهبری را اضافه کرده تا انرژی سازمانی در کانال صحیح مورد استفاده قرار گیرد و به ساختار شبکه ملی نهاد گزندی وارد نشود. و در بند بعدی نیز در خصوص کنترل پرداخت های مالی برای خرید ، تولید و به کارگیری نرم افزارهای جدید کاربردی و سخت افزار است و بند آخر نیز در خصوص اجراء برنامه های آموزشی برای کارکنان و جذب نیروی انسانی است که حتماً زیر نظر ستاد راهبری باید انجام شود.

  این مجموعه تشکیلات و ابلاغیه ها و بگیر و ببندها به نظر یا اضافه کردن آفتابه و لگن و یا کودتا ی خزنده و ساکت است که در فضای انتخاباتی و در هیجانات ناشی از آن و دوران بلاتکلیفی ریاست سازمان تا اردیبهشت سال 87 در حال برنامه ریزی ، فرهنگ سازی و اجراء است و اگر غیر از این است ریاست سازمان که هست ، قائم مقام هم که هست ، معاونین و مدیران هم که به لطف خدای منان قرص و محکم به صندلی های شان چسبیده اند و طوفان نوح هم که تکان شان نمیدهد و از سر لطف دولت کریمه ، همه هم با هم ، هم فکر و هم سو هستند ، پس چه نیازی به این توپ و تشرها است؟

جمعبندی:

مرحله گذار از تدوین استراتژی به اجراء استراتژی ها ، دوران بسیار سخت و پر پیچ و خمی است که اگر برای آن استراتژی و برنامه عملیاتی وجود نداشته باشد، سازمان هم باید در دو جبهه داخلی با بالا رفتن مقاومت ها و تعارضات مقابله کنید و هم در جبهه خارجی با ارتقاء سطح توقعات و خواسته های دولت ، مردم ، جامعه هدف و افکار عمومی مقابله کند و این باصطلاح ستادها مشکل را حل نمی کند و به نظر     می رسد که کاری را که از اول باید انجام می دادند و نکردند ، باید انجام دهند . یعنی با تشکیل ستادی از نخبه گان و دل سوزان جامعه هدف و پرسنل ، امر برنامه ریزی ، اجراء و نظارت بر فعالیتهای تحولی را به آنها بسپارند و اسم آن را هم بگذارید مدیریت مشارکتی و به این ترتیب سازمان و خودشان را از چاه خود کنده نجات بدهند.

 و صد البته این راه حل ، جایی برای دوستان مأمور ریاست سازمان و تست استراتژی های شکست خورده آنها باقی نمی گذارد و مقاومت آنها را بالا می برد ولی مشکل آقای دهقان در جهت تحقق سازمان الکترونیک ، باز مهندسی فرآیندها ، معماری سازمانی ، کوچک و چابک سازی سازمانی ، ارتقاء کیفیت و بهره وری ، پاسخ گویی به خصوص در بُعد پاسخ گویی به نیازهای جامعه هدف و پاسخ گویی به نیازهای کشف نشده سازمان و ایثارگران مرتفع می نماید.

   آقای دکتر دهقان نباید اجازه دهند که برایشان پیست اسکی درست کرده و زیر پایشان پوست موز بیاندازند که هر گونه آسیب به ایشان به عنوان رئیس سازمان بنیاد شهید ، تا زمانی که در رأس سازمان هستند ، آسیب به سازمان و ایثارگران است و از سوی دیگر به وی این اطمینان را می دهیم که اگر با پرسنل و همکارانشان با صداقت و تفاهم رفتار کنند از پشتیبانی و حمایت جمعی برخوردار خواهند شد و فراموش نکنند که 65% پرسنل ، از ایثارگران هستند که به این ترتیب از حمایت ایثار گران نیز بهره مند خواهند شد و می دانند که رضایت خدا  ، انقلاب و رهبری در کسب رضایت ایثارگران است که امری بزرگ و در عین حال بسیار ساده است. پس به خود بیایند و در این آخرین روزهای عمر حکومت شان کاری کنند که دعای خیر پشت سرشان باشد و شاید خداوند نیز به ایشان لطف کند و برای یک بار دیگر شرف هدایت این کشتی را به وی بسپارد.

والسلام